دونه عشقموندونه عشقمون، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره
ابجی جونابجی جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
داداش جونداداش جون، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات سومین فرشته مون

سلام.مامان سه تا فرشته ام.خاطرات سومین گل زندگیمونو اینجا مینویسم

اولین حرکات توت فرنگی کوچولو

سلام توت فرنگی نازم این روزا خیلی نگران حالتم که خوبی ،رشد کردی، قلب کوچولوت در چه حاله دیشب، خیلی فکرم مشغول شد. اخه موش اومد توی خونه و من خیلی هول کردم. بعدشم که بوی سم بود، حسابی نگران شدم. الان نشسته بودم و مشغول درس ،که اولین حرکاتت رو مثل نبض توی پهلوی چپم حس کردم. امیدوارم خوب باشی و بسلامتی بیای بغلمون.
9 تير 1398

من و این روزا...

سلام قندک کوچولوی من. خوبی؟خوشی؟جات راحته؟ من که سراسر استرس و اضطرابم. نگران سلامتی شمام کوچولوی من. دائم نگرانم که اتفاق بدی بیفته. کوچولوی نازم خودت دعاکن بسلامت بیای بغلمون. خودت دعا کن... من که نفسم گنهکاره...
7 تير 1398

ورود به ماه سوم

سلام عزیزم وارد سومین ماه شدیم. دوهفته دیگه امتحانات پایان ترم منه و همراه آبجی و داداش میریم مشهد ان شاءالله. امیدوارم سفر خوبی داشته باشیم. چون باباجون نمیتونن همرامون بیان و تنهایی میریم. البته اونجا عزیز جونی هستن ومیریم اونجا، شایدم بریم هتل که من بتونم درس بخونم. خیلی دوستت داریم و منتظرتیم.
2 تير 1398
1